15 روزگی
سلام دخمل قشنگم روزها دارن به سرعت میگذرن و تو داری بزرگتر میشی.با خاله مرجانت رفتیم بهداشت تا قد و وزنت رو اندازه گیری کنیم.ایلیا طلا هم واکسن شش ماهگی داشت.وزنت 3900 شده قدت هم 1ونیم سانت اضافه شده مامانی.مادوتا زود اومدیم خونه.من طاقت گریه های پسرخالتو ندارم مامانی.خاله مرجان میگفت ایلیا خیلی گریه کرد.نمیدونم تورو چه جوری ببرم واکسن بزنم. خونه ی مامان مریم واست یه جشن کوچولو گرفتیم.خیلی خوش گذشت .خونه ی مامان آسیه هم هفته ی دیگه ولیمه میدیم.اونجا نمیشد جشن بگیریم آخه پسر عموی مامانی فوت کردن عزا دار بودن. خلاصه برات 1میلیون تومن کادو جمع شد عزیزم.قراره برم برات همه رو طلا بخرم جیگرم. من و باباییتم برات وان یکا...
نویسنده :
مامان آیسان
19:05